شرح حال و زندگی نامه استاد حسین شفیعی
شرح حال استاد شفیعی به قلم استاد فقید دکتر محمد باقر کتابی (ره)
عارف وارسته بزرگوار، معلم عشق و عرفان و معارف اسلامی، مرحوم حسین شفیعى که در سال ۱۳۰۲ شمسى به دنیا آمد و به سال ۱۳۷۸ درگذشت. به یقین مىتوان گفت عمر ۷۶ ساله او از عمرهاى پربرکت بود که پیوسته در راه کمال انسانیت سیر مىنمود و به خوبى دریافته بود که: «مغبونٌ مَن ساوى یوماه» از این رو هر روزش بهتر از دیروز بود و هر سالش نیکوتر از پار و پیرار.
از کودکى تا اوان پیرى هیچگاه از تعلیم و تعلم باز نماند و خستگى در او دیده نشد. معارف متداول اسلامى را از صرف و نحو و منطق و فقه و کلام و فلسفه به خوبى تحصیل کرده بود و از خرمن هریک خوشهها چیده بود الفیه ابن مالک و سیوطى و مغنى در صرف و نحو را به خوبى در حافظه داشت و گاهى تدریس مىنمود، مطول تفتازانى در معانى و بیان و کتاب شمسیه و شرح مطالع در حافظه علمى او به خوبى قرار گرفته بود، با دنیاى فقه و اصول آشنایى کامل داشت و کتابهاى معمول در این علوم مثل تبصره علامه، مختصرالنافع محقق حلّى، شرح لمعه و شرح کبیر(ریاض) تا قوانین میرزاى قمى و معالمالاصول و مکاسب شیخ انصارى را در خدمت استادان مبرز فرا گرفته بود. همچنین در علوم عقلى و فلسفى و کلامى مثل کتاب تجرید و منظومه حاجى سبزوارى و اسفار ملاصدرا رنجها برده بود و سالها در حوزه درس استادان بزرگ مانند حکیم و فیلسوف فرزانه و عارف وارسته و فقیه و ادیب بزرگوار مرحوم حضرت آیتاللّه العظمى حاج آقا رحیم ارباب قدساللّه سرّه العزیز متوفاى شب عید غدیر ۱۳۹۶ه .ق. و متکلم و حکیم معروف اصفهان مرحوم صدرالدین هاطلى کوپائى متوفاى ۱۳۷۲ه .ق. و فیلسوف و عارف وارسته مرحوم شیخ اسداللّه ایزدگشسب متوفاى ۱۳۶۶ه .ق. و اصولى و متکلم و استاد بزرگ مرحوم حاج حیدرعلى خان برومند و مخصوصآ از حوزه درس پربرکت طبیب جسم و روان، ادیب و فقیه بزرگوار و عارف وارسته روزگار آیتاللّه مرحوم حاج میرزا علىآقا شیرازى اعلىاللّه مقامه بهرهها برد؛ به ویژه از درس نهجالبلاغه آن عالم ربانى که وقتى نهجالبلاغه را تفسیر مىنمود، سیماى ملکوتى او، بیانات گرم و آتشین او که از دل باصفاى او برمىخاست، اشکهاى او که بر محاسن سپیدش سرازیر مىگردید، شورى که از روح گرم و پر از یقین او جوش مىزد، قلق و اضطراب را از بین مىبرد و شک و ناامیدى را مىسوزاند و همه را با خود به آسمان نور عروج مىداد؛ آنجا که از پلیدیها، طمعها، حسدها و رذائل خبرى نیست همهجا امید و فروغ انسانى تجلى مىکند و به قول استاد شهید مرحوم آیتاللّه مطهرى رحمهاللّه علیه که درباره مرحوم حاج میرزا علىآقا مرقوم داشتهاند: «وقتى نهجالبلاغه تدریس مىنمود، نهجالبلاغه به او حال مىداد و روى بال و پر خود مىنشاند و در عوالمى که ما نمىتوانستیم درک کنیم سیر مىداد؛ با نهجالبلاغه مىزیست با نهجالبلاغه تنفس مىکرد، نبضش با این کتاب مىزد و قلبش با این کتاب مىطپید. او مرا اولین بار با نهجالبلاغه آشنا ساخت و درک محضر او را همواره یکى از ذخائر گرانبهاى عمر خودم که حاضر نیستم با هیچ چیز معاوضه کنم، مىشمارم».
یکى از خوشبختىهاى مرحوم حسین شفیعى این بود که پیوسته ملازم حاج میرزا علىآقا شیرازى بود، فرصت بهره بردن از این عالم ربّانى را تلف نکرد که دیروز مثلش کم بود و امروز بسیار کمتر است. استاد شفیعى تمام عمر در یافتن دین و دانش راستین کوشش مىنمود گوهرهاى ارزشمندى یافت و تا واپسین دم حیات از افزودن دین و دانش و معارف اسلامى غفلت نورزید و خیر بزرگ او این بود که این گوهرهاى بسیار گرانبها را با کمال خضوع و تواضع به دیگران مىبخشید بدون اینکه کوچکترین چشمداشتى از این تعلیم و بخشش علم داشته باشد.
سالهاى طولانى خانه خود را محل تدریس قرار داده بود، هر روز چندین درس مىداد براى خانمها جدا و براى آقایان هم جدا تدریس مىنمود. گاهى از کتب عرفان مثل منازلالسائرین، شرح فصوصالحکم، مصباح الانس، شرح گلشن راز، تأئیه ابن فارض و امثال اینها تدریس مىنمود و زمانى کتب اخلاقى مانند مکارمالاخلاق، مشکوهالانوار، تحفالعقول، ارشادالقلوب، چهل حدیث امام خمینى علیهالرحمه را بیان مىنمود و گاهى منطق و فلسفه، مثل منظومه حاجى سبزوارى و اسفار ملاصدرا را حوزه درس خود قرار مىداد و زمانى هم به تدریس فقه مىپرداخت ولى در تدریس و بیان نهجالبلاغه حالتى ملکوتى مىیافت، بیانات او از دل برمىخاست لاجرم بر دلها مىنشست.
من مىتوانم بگویم که او عاشق یافتن علم و فضیلت و تدریس و بخشش آنها به عاشقان دین و دانش راستین بود،.
استاد حسین شفیعى با آثار شاعران بزرگ عرفان و ادب فارسى آشنایى کامل داشت مثنوى مولانا انیس همیشگى او بود مطالعه در آثار عطار، سنائى، سعدى و مخصوصآ حافظ سهمى از زندگى روزمره او را اشغال کرده بود. معمولا براى مطالب استناد به اشعار مولانا مىنمود و خود در هالهاى از نور و معنویت قرار مىگرفت. گاهى محفل درس او به شرح مثنوى یا غزلیات حافظ برگزار مىگردید.
استاد شفیعى خود در سرودن شعر استاد بود و اشعار نغزى در عرفان و اخلاق به صورت قصیده و غزل دارد که براى حسن ختام این مقال یکى از غزلیات او را در این جا مىآورم.
سلطان عشق خانه عقلم خراب کرد تحصیل دانشم همه نقش بر آب کرد
از تختهبند عالم الفاظ و قیل و قال آزادم از ملامت هر شیخ و شاب کرد
بر رویم از حقیقت هستى درى گشود بس آشنا به خویشم از این فتح باب کرد
پس هرچه یافتم همه از عشق بود و بس آن یافتى که خود نتوانم حساب کرد
شعرم نشانهاى ز سلوک است، نى سخن داند هر آنکه آب، تمیز از سراب کرد
شد حاصل حیات شفیعى همین که دوست زین گوهر مراد، ورا کامیاب کرد
جزاه اللّه عن الاسلام خیرالجزاء
محمدباقر کتابى
اصفهان ـ دىماه ۱۳۵۸ مطابق با ذىالحجه ۱۴۲۷